عاشقانه هانا مامان بابا آریا...

جمعه ... یه روز سرد و بارونی... پیشنهاد عالی بابایی... پای کوه و آش گرم و خوشمزهههه... جای دوستان خالیییی... . ...

سلام به دوستای عزیزم احتمالا تا چند وقت دیگه کلا وبلاگ و تغییر بدم و بگذارم شیرینی پزی و آشپزی سمانه و وروجکها این پست و گذاشتم تا شاید یه مامان دیگه مثل من دلش بخواد برای کوچولوش و البته همسرش یه چیز خوشمزه درست کنه چند روز پیش دنبال یه خمیر عالی میگشتم که به یه خمیر فوق العاده برخوردم تو مامی سایت... لینکش و براتون میذارم، من که کلییییی خوشم اومد، ازش میشه به عنوان خمیر پیراشکی ، پیتزاو خیلیییییی چیزای دیگه استفاده کرد و کیفیتش و بافت نرمش فوق العاده است... من داخل خمیرم پنیر تبریز گذاشتم وقتی درست شد خیلی خوشمزه بود، هانا خیلی خوشش اومد... برای پیتزا استفاده کردم، مربا ریختم روش یا داخلش  عالی بود...ما که خیلی دوستش دا...

سلاااام به ستاره های آسمونممممم دوستون داریمممممم اندازه تموم دنیاااا سلام به همه دوستان مجازی مهربونم .والبته خواننده های خاموش عزیز عروسکای من این مدت کلی کارای جدید ..حرفای تازه  داشتید مخصوصا آریا کوچولوی مامان که روز بروز کارای جدید و حرفای جدید داره... حرفای پسرک مامان تا الان... بابا، ماما، علی، نیلا، دالی ، دلام  یا دلوم(سلام)نی نی ، نه، کیه کیه ، دله(بله)،آبه، دونده(جوجه)  آ آ(آریا) هاآ(هانا)وکلیییییی حرفا و کلمات قشنگ ، من و هانا هر کلمه ای و برات میگیم بر وزنش یه چیزی میگی و ذوق میکنی و من و هانا ماچت میکتیممم... دخمل مامان هر شب قبل از خواب برای اینکه نخوابی هی مثلا از خواب میپری ومیگی مامان سکته کرد...